Archive for the ‘خودمونیتر’ Category

ای دوصد لعنت بر این فیلتر باد

آوریل 19, 2009

لعنت به این فیلترها
لعنت به همه فیلتر کننده ها
نمیدونم تا کی باید ما چوب تنگ نظریهای عده ای تمامیت خواه رو بخوریم
امیدوارم که روزی برسه که هیچ سایت و وبلاگی فیلتر نباشه
bishilipile

================

پ ن :

ذوق زده شدم  دوست بسیار محترمی در بخش نظرات یکی از پستهای مجله خبری گجمو این آدرس را

http://www.m.wordpress.com

برای ورد به بخش مدیریت وورد پرس گذاشتند که داره واقعا جواب میده

واقعا از دوست گرانقدرمان تشکر میکنم

bishilepile

دانلود تمامی قسمتهای نمایشنامه شهر قصه شاهکار زنده یاد بیژن مفید

آوریل 6, 2009

مدتها بود که بدنبال کپی بی عیب و نقص و پرکیفیت از این نمایشنامه بودم و ماحصل این جستجودر این پست و دو پست دیگر تقدیم دوستان عزیزم میکنم  .همین جا از همه دوستانی که  در یافتن و نیز برش فایلهای صوتی بمن یاری رسوندند تشکر میکنم .در این پست فایلهای اصلی را برای دانلود گذاشتم.در پست های بعدی فایلهای کم حجم تر برای دوستانی که به اینترنت پر سرعت دسترسی ندارند قرار خواهم داد.

دانلود  مجموعه شهر قصه با کیفیت بالا (320  MP3)  برای دوستانی که به اینترنت پرسرعت دسترسی دارند:

1)    پــرده اول/  حدود  66/7MB

2)   پـــرده دوم/  حدود   59/2 MB

3)    پرده سـوم / حدود  69/6 MB

4)   پرده چهارم /  حدود  69/4 MB

ابنجا برای سهولت دانلود هر پرده را به سه قسمت تقریبا مساوی تقسیم کردم

دانلود   پرده اول ازمجموعه شهر قصه با کیفیت  بالا در سه قسمت :

1)   بخش اول از پرده اول/  حدود   21/5 MB

2)    بخش دوم از پرده اول /  حدود  22/1 MB

3)    بخش سوم از پرده اول / حدود  22/3 MB

دانلود پرده دوم از مجموعه شهر قصه با کیفیت بالا در سه قسمت:

1)    بخـش اول / پرده دوم/حدود 15/1 MB

2)    بخش دوم / پرده دوم/ حدود 19/3 MB

3)   بخش سوم / پرده دوم /  حدود 24/9 MB

دانلود پرده سوم از مجموعه شهر قصه با کیفیت بالا در سه قسمت:

1)    بخش اول /پرده سوم/ حدود 21/2 MB

2)    بخش دوم/ پرده سوم / حدود 24/9 MB

3)   بخش سوم/ پرده سوم /حدود 23/7 MB

دانلود پرده  چهارم از مجموعه شهر قصه با کیفیت بالا در سه قسمت:

1)   بخش اول/ پرده چهارم /  حدود  21/8 MB

2)    بخش دوم / پرده چهارم / حدود  22/9 MB

3)    بخش سوم / پرده چهارم  حدود  24/5 MB

جهت دانلود این نمایشنامه در کیفیت پائین  اینجــــــــا مراجعه بفرمائید

بازهم بهار!

مارس 12, 2009

spring

چندروزیه بوی بهار از پشت شیشه های اتاقم خودش روبمن تحمیل میکنه . دیگه صبح ها که بیدار میشم هوا روشنه.شلوغی خیابانها بیداد میکنه . همیشه هفته آخر اسفند برای من سخت بوده .اما امسال مثل اینکه از همه سالهای عمرم زودتر گذشت.سال خوبی برای من هم بود و هم نبود.

چه کارهائی کردم که نباید انجام میدادم .و چقدر کارانجام نداده دارم .

اما امسال خیلی زود گذشت . خیلی .

نمیدونم چرا ؟

هیچ سالی تا این حد برای من سریع نگذشته بود.

میدونم تا چشم بهم بزنم سال جدید آمده و رفته و من بازهم متعجب خواهم بود  که چرا اینقدر زمان زود میگذره!

اما بغیر از همه اینها بهار توراهه

دیگه گنجشکا از بی دونی و بی آبی نخواهند مرد. شکوفه درختهارا میشه دیگه کم کمک روی بعضی از شاخه های درخت حیاط دید.

آیا سال دیگه این موقع اگر زنده باشم همین احساس را خواهم داشت

bishilepile

شب آفتاب و مهتاب .

مارس 5, 2009

این پست را با افتخار تقدیم میکنم به جناب آقای اتابک الیاسی که مطمئنا در تاریخ موسیقی سنتی  ایران  از ایشان بواسطه خدمات بی نظیرشان  به نیکی یاد خواهد شد.

پیش نویس:
با بزرگواری صحبت میکردم , گفتم   استاد الیاسی با اینکه در دانشگاه تدریس میفرمایند و عضو هیئت علمی هستند و مرتب جاهای مختلف کنسرت دارند اما با تمام مشغله های فراوون بازهم در روزهای خاصی برای هنرجویان جوان وقت میگذراند در صورتیکه ایشان زمان کافی ندارند .اون بزرگوار حرفی زد که هنوز دارم بهش فکر میکنم
فرمود در مراتب بالای عالم عشق و عاشقی دیگه این صیده که بدنبال صیاد میگرده .

p020-071

سالن کنسرت مجموعه پارس هنوز کاملا پر نشده بود.روی صندلی ها یکی در میان منوی برنامه کنسرت  گذاشته شده  بود  آیلار نفر چهارم بود که باید میرفت روی صحنه.   ردیف جلو نشستیم . من و شادی هردومون به این فکر میکردیم که دختر خجالتی ما الان چه حال و روزی داره .اما نمیدونم آقای الیاسی در جلسه کوتاه قبل از کنسرت چه کرده بود با آیلار که اونطور محکم و با اعتماد بنفس رفت روی صحنه .البته چندتا تیک داشت و یکی دوبار هم نت را اشتباه زد(انقدر در تمریناتش کنارش بودم که خودم هم همه نتهارا حفظ شدم) ولی در مجموع خوب و قابل قبول بود. درواقع بنسبت تجربه کوتاهش در نوازندگی سه تار و این که برای بار اول بتنهائی مقابل یک جمع نوازندگی میکرد اشتباهاتش قابل اغماض بود

p020-064

اون شب همه هنرجو های استاد الیاسی در یک کنسرت کوچک و جمع و جور برای خودشان و خانواد هایشان قطعاتی را اجرا کردند که واقعا زیبا بود.

قسمت جالب کنسرت برای من این بود که همه بچه ها با اعتماد بنفس و محکم میرفتند روی سن   ابتدا خودشون رو معرفی میکردند و این که چند وقته  تمرین میکنند و بعد هم قطعات انتخابی را اجرا میکردند..واقعا فوق العاده بود .

اما نکته مهم این بود که بدون استثناء همه شاگردان استاد قبل از شروع  نگاهشان به نگاه استاد گره میخورد انگار از استادشان نیرو میگرفتند یا بهتره بگم که این جوانهای دل پاک و هنر مند مثل ماه بودند که از خورشید  نور میگرفتند.انگار مثل ماه نیاز داشتند تا نور را از  خورشید(استاد) کسب کنند و بعد بتابونند  به همه جای سالن .

امیدوارم که این جوانها قدر استادشان را بدونند و از همه تجربیات استادشون بهره ببرند تا آسمان موسیقی سنتی کشورمون همیشه پر از نور باشه . نوری که اساتید موسیقی کشورمون با زحمت و مشقت فراوان بی منت و ریا منتشر میکنند.

نمیدونم چطور میتونم از استاد اتابک الیاسی تشکر کنم فقط همین که از همین جا دستش رو میبوسم.

bishilepile

عکسهای کودکی من !

مارس 2, 2009

دوره کودکی ما نسل سوخته ها دوره خوبی بود انصافا

اما همین جا باید اعتراف کنم که من هیچ وقت بزرگ نشدم و همیشه تقریبا همان کودک هستم فقط بعضی وقتها ادای آدم بزرگهارا در می آرم.

امافکرمیکنم که با چند تصویر که از آلبوم خانم والده کش رفتم تا حدی بتونم اون روزگار رو دوباره مجسم کنم.

(1)

p020-060-013

وقتی که من بدنیا آمدم خانم والده ما خیلی ذوق کرده بود . و حتمن پیش خودش فکر میکرد پسر تپل مپلش دکتری مهندسی چیزی میشه  اما

(2)

picture-00303

اما شازده پسر خانم والده از اون نخورده مستها از آب در اومد

حتمن میپرسین که نخورده مست چجوریهاست که باید عرض کنم اینجوریهاست :

(3)

picture-003-022

من ظاهرن از همان بچه گی حالم خیلی خوش نبوده

(4)

picture-01

(5)

p020-060-03

(6)

p020-062-01

تصویری از من و خواهر و برادر شیری من (دختر دائی و پسردائی)

توضیح اینکه :   ( من در زمان نوزادی از شیر زن دائی عزیز و محترمم خوردم که بهمین خاطر دختر دائی عزیزم بمن محرم هستند)

ما اون موقع سه تائی یه تیم بودیم  سه تفنگدار

(7)

p020-060-04

واین هم تصویری از من و خواهر شیری من در یک مهمانی عروسی .آن موقعها سبد گل این شکلی بود

(8)

p020-062-02

این تصویر در بندر انزلی گرفته شده .یادش بخیر

(9)

p020-061-011

تصویری از همکلاسی های کودکستان مینو .

واقعا یادش بخیر  من اینجا لباس سفید تنمه و برای یک جشن داشتیم آمده میشدیم.

(10)

p020-061-021

تصویر دیگه ای از زمان کودکستان

(11)

p020-063-01

این هم تصویری از یک جشن که در استادیوم آزادی برگزار شد من نفر دوم ازسمت چپ هستم

از دوست بزرگوارم گجموی عزیز واقعا سپاسگذارم که باعث شد نگاهی به دوره خوش کودکیم داشته باشم.

bishilepile

پی نوشت:

ایکاش دوستان زمان کودکستان  که تصاویرشون در بالا دیده میشه بما سری بزنند و این تصاویر باعث بشه که این دوستان رو دوباره پیداشون کنم.

دوران خوش کودکی !

مارس 1, 2009

tintincast-01

وقتی که ساعت 1 صبح رسیدیم به هتل درست 7 ساعت بود که  ماراتن سفر به کیش را آغازکرده بودیم .3 ساعت رانندگی تا مهرآباد و تاخیر90دقیقه ای معمول هواپیما و 45 دقیقه معطلی برای  گرفتن چمدانهادر فرودگاه کیش.

بمحض رسیدن به هتل همراهانم فی المجلس بیهوش شدند اما من که بیشتر از 7 ساعت چای نخورده بودم بهوای چای و اینترنت  از هتل مزخرفی که کافی نتش هنوز راه نیافتاده بود زدم بیرون.

در کافی نت هتل روبروئی تا چای از راه برسه سرکی به بالاترین زدم وبعدهم  طبق معمول گجمو دات نت.

شاهکارزده بود این دوست گل من . کارتونهای زمان کودکی را نام برده بود و از بقیه هم خواسته بود که سرکی به بایگانی دوره کودکی بزنند.

چای را که هورت میکشیدم مستقیمـا وارد رگهـام میشد و خاطـره های کودکـی جلوی چشمـم رژه میرفتـند. عصرحجر داستان خانواده ای که برای دایناسورهای دست آموزشان از سوپرمارکت غذا تهیــه میکردند. سوپرمن مرد استثنـائی بی ادعائی که همیشه تو کوچه های خلوت با یک حرکـت لباســش را عوض میکرد و مثل برق و باد درست در آخرین لحظه بداد پیرزنی میرسید که  کم مانده بود زیر یک پیانوی در حال سقوط از طبقات بالای یک آسمانخراش له و لورده شود.میکی موس موش قوی و باهوشی که همیشه در آخرین لحظه ها بداد مینی موس و بقیه موشها میرسید و با همه گربه های بد میجنگید. پیترپان . مرد خفاش .و و و و

بیشتر کارتونهای دوره کودکی من و گجموی بزرگوار  و آیرازعزیزم  تقریبا یکی است و این دو دوست محترم همه را نام بردند و کار من را راحت کردند. امـــــــــــا!

اما من در دوره کودکی دچار دو دلمشغولی مشابه شدم که هنوز هم اگر کسی دور و برم نباشد و زمان داشته باشم بدم نمیاد که سرکی دوباره به آنها بزنم.

یکی داستانهای مصور تن وتن  و میلو و دیگری تئـــــاتر شهرقصــه بود که تقریبا بیشتر دوره کودکی و ماقبل نوجوانی من با این دو مورد گذشت.

عید سال 1353  وقتی که سری کامل این داستانهای مصور را هدیه گرفتم تقریبا تا سالها مجنونش بودم و وقتی که برای اولین بار تئاتر شهر قصه را در تلویزیون بلر سیاه و سفید خانه مان دیدم عاشقش شدم.

دوره کودکی من بسیار شیرین و بود و خوش .مرسی از گجموی خوبم که سفر سیاحتی مرا با یاد و خاطره دوره کودکی شیرین تر کرد.

bishilipile

پ ن 01 : آرزوی قلبی من اینه که وقتی آی لار بسن الان من رسید مثل من از دوره کودکیش بخوشی یاد کنه. چرا که دوره کودکی ما خوش بود چون بزرگترها خوش بودند و بدنبال خوشتر زندگی کردن  بودند برعکس حالا که ما بزرگترها فقط بدنبال زنده بودن  هستیم (خوش بودن پیش کش)

سپندارمذگان بر بالا عشاق عزیز گرامی باد.

فوریه 14, 2009

2-hearts

با درود وشادباش بمناسبت فرارسیدن  سپندارمذگان روز عشاق ایرانی

از مدتی پیش تصمیم داشتم چند قطعه موسیقی زیبا را بمناسبت روز عشاق ایرانی در بالاترین لینک کنم که متاسفانه   با توقف بالاترین این کار عملی نشد .بهمین جهت اجبارا طی همین پست چند قطعه موسیقی زیبای عاشقانه را  به تمامی بالاعشاق گرامی تقدیم میکنم. ضمنا علت پافشاری  در مورد بزرگداشت سپندارمذگان را   در انتهای مطلب توضیح دادم.;)

1)  اولین ترانه پیشنهادی   یک آهنگ از یک خواننده بسیار پیش و پا افتاده است که در بین آهنگهای بی مایه و کم ارزشی که خوانده این مورد استثنائی وبسیار زیبا است و احتمالا بهترین آهنگ برای روز سپندارمزگان خواهد بود با نام کی به اندازه من دوست داره؟.شعر نسبتا زیبائی داره ولی موزیکش فوق العاده است.(البته این نظر شخصی منه اماایکاش این ترانه زیبارو یکنفر با صدای بم اجرا میکرد مثلا سعید عرب ).

2) پیشنهاد دوم من یک قطعه موسیقی کلاسیک بنام رومانس گمنام است که البته در بالاترین لینک شد و تا این لحظه بیشتر از 450 بار دانلود شده که بسیار باعث حوشحالیم   شده.

3) پیشنهاد بعدی من بمناسبت روز عشاق ایرانی الهـــــــــه ناز بروایت بهزاد میرخانی است که البته میتوانید اصل این آهنگ زیبارا با صدای مرحوم بنان نیز گوش داده و از آن لذت ببرید(البته این ترانه هم در آخرین ساعات حیات بالاترین ارسال شده بود).

4) انتخاب بعدی  شاهکاری ازبداهه نوازی های مرحوم  استاد عبادی در دستگاه راست پنجگاه است که علیرغم طولانی بودن بسیار شنیدنی و زیباست.

5) موسیقی بعدی مــــرغ سحـــــر یکی از نام آشناترین و ایرانی پسند ترین عاشقانه هاست که البته میتونید به یک اجرای زیبای دیگرتوسط تکخال  آواز ایران استاد شجریان گوش کنیدو یا به اجرای زنده تصویری با کیفیت متوسط نگاهی داشته باشید.و شاید هم بخواهید به مرغ سحر با صدای پوران و شهیدی گوش کنیدو یا احیانا به اجرای زیبای دیگری از مرغ سحر گوش کنیدو یا اجرای دیگری با صدای سالار عقیلی و یا اجرائی با صدای بانو هنگامه اخوان .

6) مورد بعدی پیشنهادی ترانه زیبای مراببوس با صدای هادی گل نراقی است که واقعا حیفه با صدای دیگری شنیده بشه .

7)  هفتمین ترانه پیشنهادی ترانه زیبای    دیگه عاشق شدن ناز کشیدن فایده نداره از کوروس سرهنگ زاده است که امیدوارم از شنیدنش لدت ببرید.

8) مورد آخر هم ترانه شــــب انتظـــــــار از داریـــوش رفیـــعی است

sepand-001

از بین ترانه ها و موسیقی های فراوانی که انتخاب کرده بودم این هفت مورد رو بیشتر پسندیدم . شاید بعضی از این ترانه ها به مذاق بالاجوانها خوش نیاد ولی مطمئنم بالا میانسالها ازش خیلی لذت خواهند برد.ضمنا قبول دارم که موزیکهای انتخابی هیچ تناسبی در مورد نوع و محتواو سبک  با هم ندارند ولی نظر شخصی من اینه که زیبائی موسیقی این مسائل رو خودبخود حل میکنه .

اما پافشاری من برای زنده نگه داشتن سپندارمذگان  بیشتر به این علته که چند سال قبل بطور اتفاقی  فهمیدم در هیئات مذهبی و اصولا هرجا که با ایرانی بودن ما سرخوش ندارند بر ضد این روز بسیار صحبت میشه یک جنگ تبلیغاتی منفی بی سرو صدا بر علیه این روز خجسته در جریانه و بعضی از اشخاص مذهبی تا آنجا با این روز مخالف هستند که ولنتاین رو به این روز  ترجیح میدن .

به همین علت برای زنده نگه داشتن این روز حداقل من که زاده این روز هستم باید تا جائی که برام امکان داره در موردش تبلیغ کنم و نگذارم که از خاطر ها بره یا روز عشاق کشورهای دیگه جای اون رو بگیره .

سپندارمذگان روز عشاق ایرانی بر همه ایرانیان  مبارک باد

bishilepile

پ ن 01 : باید این نکته را متذکر بشم که اشتباها بجای حسن گلنراقی هادی گلنراقی نوشتم که همینجا تصحیح میکنم و عذر خواهی

و همینطور از جناب فضولباشی گرامی که این اشتباه منو متذکر شدند هم صمیمانه تشکر میکنم.

پ ن 02 : از سردار آریو برزن عزیزو گرامی که یاد اور شدند که سپندارمذگان با دال ذال نوشته میشه سپاسگذارم و در متن این پست تصحیح کردم .سردار آریو برزن همیشه نسبت به من لطف داشتند و همینجا از توجه ایشان تشکر میکنم.


هزار وعده خوبان یکی وفا نکند!

دسامبر 7, 2008

music

مدتهاست که دربدر دنبال کسی هستم تا کمکم کنه بلکه بتونم توی این وبلاگ نحیف و بینوا یک بخش صوتی داشته باشم تا هرکسی که بما سری میزنه اگه دوست داشت یه موزیکی که مطابق حال روز همانروز منه گوش کنه .

ولی تابحال که به هیچ نتیجه ای نرسیدم  و خودم هم جرات دستکاری تو سیستم وبلاگم رو ندارم.چون من هیچ آموزش کلاسیکی در رابطه با وبلاگ و کلا کامپیوتر ندیدم و این وبلاگ هم چون برام مهمه نمیتونم ریسک کنم و دستکاریش کنم و اینکه :

یه دوستی قولهائی بما داد و ازم پسوورد خواست و براش هم پسوورد این وبلاگ رو ایمیل کردم ولی :

هزار وعده خوبان یکی وفا نکند


بهرحال اگرکسی منو تو این کار یاری کنه محبت بزرگی بمن کرده

bishilepile

آه از این زندگی

نوامبر 29, 2008

 heart-0012

میگویند آدمی در لحظه پایان زندگی در یک آن دوباره تمام زندگی خودرا بیاد می آورد .یعنی در آن لحظه پایان مروری دوباره بر زندگی خود از آغاز تا پایان دارد ویکبار دیگر زندگی خواهد کرد. سوالی که برای من همیشه بوده این است که در آن یک لحظه که تمام زندگی در ذهن شخص تکرار میشود حتما لحظه پایانی هم دارد و حتما در آن لحظه پایان دوباره یک بار دیگر زندگی خواهد کرد و بازهم در لحظه …….

ومن مانده ام که در کدام یک از آن لحظه ها  زندگی میکنم.

یه شب مهتاب

سپتامبر 23, 2008

تقدیم به سرکارخانم پونه یداللهی که زحمتهاشون رو هیچ جور نمیتونم جبران کنم

یه شب مهتاب ماه میاد …..

نمیدونم چرا تو مدت زمانی که جلوی آموزشگاه موسیقی پارس تو ماشین نشسته بودم تا ساعت 8 شب بشه و کنسرت دخترم و همکلاسی هاش شروع بشه همش این آهنگ مرحوم فرهاد بهراد تو ذهنم موج میزد.

یه شب مهتاب یه شب مهتاب

یه نگاه به آسمون کردم تو آسمون کثیف و غبار آلود شهر تهران با ساختمونهای دراز و بی قوارش هم خبری از مهتاب نبود.

اما وقتی که وارد سالن کنسرت مجموعه پارس شدیم نور مهتاب رو دیدم .سالنی که دخترا و پسرای شهرمون میان و با دلای پاکشون و سر پنجه های تازه جون گرفتشون موسیقی رو که پدراو مادرای ما بزرگترها ازمون دریغ کرده بودند رو مفت و بی منت بهمون هدیه میدن.

تا اونجا نباشی و برق چشای این دختر پسرای پاک رو نبینید نمیتونید تصور کنید که من دارم چی میگم.همشون لبخند بلبشونه و چشاشون تو چشم مربیشون .وقتی که نتها بالا میرن انگار نفس تو سینشون حبس میشه .وقتی که یه قطعه زیبارو میزنن بعدش نگاه به چشمای مربیشون میکنن انگاری که با نگاشون میگن آره دیدی این همه زحمتت رو چه خوب جواب میدیم .مربی ها میخندن و قطره های اشک گوشه چشم پدراو مادرائی که موسیقی رو این هنر ناب رو از فرزنداشون دریغ نکردن میره که سرازیر بشه.

چه شبیه این شبای کنسرت . نور مهتاب زیاده خیلی زیاد ولی چشماتو نمیزنه .ماه میاد تو خواب نه ماه میاد توی واقعیت .نمیدونم چطوری این بزم ساده و بی آلایش رو براتون توصیف کنم.

بهرحال اون شب توی اون سالن غوغائی برپا بود و بچه ها هم چون جشن فارغ التحصیلی از اولین مرحله آموزش موسیقیشون بود سنگ تموم گذاشتند.مربیها هم  بسیار شاد بودند چون بچه ها حتا بدون یک نت اشتباه کنسرت رو به آخر رسونده بودند.

بعد از کنسرت به سمت خانم پونه مربی کلاس دخترم رفتم و تشکر کردم و در مورد ساز اختصاصی  پرسیدم و می خواستم بهش بگم که من بخاطر این دو سالی که به دخترم موسیقی یاد دادید میخوام دستتون رو ببوسم ولی نشد .جور در نیومد اطرافمون شلوغ بود و نمیشد .به همین خاطر دوست دارم اگه یه روزی خانم پونه این مطلب رو بخونه بدونه که من از راه دور بخاطر تمام زحمتهائی که  کشیده ازش متشکرم و از همین راه دور دستش رو میبوسم.

bishilepile